1)   ایجاد اضطراب و ترس :

بدون شک هیچ کدام از ما روزهای امتحان ، حضور مراقبانی که به جای دو چشم ، صد چشم را به کار می­برند ، تاریکی زیر نیمکت­ها و کیف­های مانع تقلب و دلهره­ی نمره­ی حاصل از آن را از یاد نخواهیم برد ....

2)  ایجاد رقابت نامطلوب:                                                                                                                       


اگر در نظام ارزشیابی سنتی که به جای فردمدار بودن ملاک مدار و هنجار مدار است، دانش آموز با کلاس مقایسه می­شود که این امر موجب به وجود آمدن رقابت می­شود و کلاس به جای آن که جایگاه امنی  برای یادگیری باشد به میدان مسابقه تبدیل می­شود ، مسابقه­ای که باعث به وجود آمدن اضطراب و بیماری خواهد شد زیرا قطعاً در این مسابقات افرادی پیروز و عده­ای نیز شکست خواهند خورد و پیروزی غرور و خود پسندی و شکست احساس حقارت را به دنبال دارد .


3)   امتحان وسیله­ ای برای تهدید :


اسکینر ، دانشمند معروف آمریکایی می­گوید : « در نظامی که اساساً دانش آموز به دلیل اجتناب از عواقب درس نخواندن مطالعه می­کند ، نه انسان است و نه مولد ، این تنها برای وقت گذرانی و دشمنی با علم و هنر است .»


گاهی معلمان از این ابزار برای ترساندن و انتقام جویی دانش آموز استفاده می­کنند :


به این جملات توجه شود :


1-     درس نمی­خونید ، می­دونم موقع امتحان چه کار کنم .


2-    وقت امتحان به شما نشان می­دم و ...


در این جور مواقع معلم به عنوان یک قدرت کل و از بالا به دانش آموز نگاه می­کند و از امتحان و ارزشیابی به عنوان یک وسیله­ی انتقام و قدرت استفاده می­کند .


« تقلب »


  وقتی امتحان به جای فرد مدار بودن ملاک مدار و هنجار مدار است و دانش آموز برای آن به رقابت می­پردازد ، ممکن است برای رسیدن به هدفش یعنی پیروزی به پدیده­ی غیر اخلاق مانند تقلب متوسل می­شود و این امر موجب می­شود ، جلسه­ی امتحان به رابطه­ی مجرم و پلیس تبدیل می­شود و « این رفتار هنجار شکن ، خود یک آموزش پنهان به دانش آموزان می­دهد که اگر توانستید با هنجار شکنی مخفیانه به موافقت برسید ، این کار را بکنید .   »


امتحان و خلاقیت :


 در امتحان ، دانش آموز با یک سری سؤالات و پاسخ­های از پیش تعیین شده روبه رو می­شود که می­بایست با پاسخ­های قالبی بدون جا انداختن « و » برای کسب نمره­ی دلخواه و بالا به هدفش برسد . در چنین مواقعی هیچ خلاقیتی از او بروز نمی­کند چون او می­بایست آن چه را که کتاب گفته است ، در ورقه­ی امتحان بنویسد ، نه آنچه را یاد گرفته و فهمیده است ، چون او تصور می­کند هر سؤال فقط یک پاسخ دارد و آن چیزی است که در کتاب نوشته شده است و معلم گفته است .


به طور کلی ارزشیابی به صورت فوق موجب تضعیف و از بین رفتن خلاقیت خواهد شد و شکوفه­ی نو آوری در او پرپر می­شود . این امر موجب خواهد شد که روحیه­ی پژوهش گری و پرسش گری در او از بین برود .


نگرش منفی نسبت به درس  :


با توجه به آنچه گفته شد ، می­توان به وجود آمدن نگرش منفی نسبت به درس و مدرسه را نتیجه­ی پایانی آن دانست که دامنه­ی آن در سرنوشت تحصیلی ، شغل و زندگی دانش آموز در آینده مؤثر خواهد بود .


البته با حذف امتحان نهایی در پایه­ی پنجم تا حدودی از ایجاد نگرش منفی و عوامل فشار زا کم شده است .


اعتبار امتحان : امتحان نمی­تواند میزان تحقق اهداف را بسنجد اگرچه ارزشیابی تراکمی (پایانی ) معمولاً روی  اهداف متمرکز می­باشد چرا که نمی توان در مورد اعتبار و روایی سؤالات امتحانی که معلم ساخته است ، اطمینان داشت زیرا در اکثر سؤالات امتحانی به سطوح پایین حیطه شناختی ( دانش و فهم ) توجه می­شود و کاربرد ، تجزیه وتحلیل ، ترکیب ، ارزشیابی در آن جایگاهی ندارد . در واقع امتحان ابزاری کار آمد برای سنجش یادگیری نیست زیرا مهارت هایی چون تفکر ، پرسش گری ، خلاقیت و پژوهش ، ابتکار ، ... در آن راه ندارد . 


کاهش گرای :


 آیزنر (1994) اعتقاد دارد که اهداف تعلیم وتربیت به سه دسته­ی رفتاری ، حل مسأله و بیانگر تقسیم می­شوند . اهداف حل مسأله با قدرت تفکر مرتبط است و این بیانگر (نتایج) در حوزه­ی هنرها و فعالیت­های خلاق قرار می­گیرد و امتحان بخش کوچکی از این اهداف را که همان اهداف رفتاری است ، اندازه گیری می­کند و در مورد اهداف بعدی دچار مشکل می­شود . به همین دلیل عدم توانایی امتحان در سنجش اهداف عالی ، دامنه فعالیت­های تربیتی دچار یک کاهش گرایی شده است . و این کاهش گرایی نظام ما را به سمت و سویی سوق داده است که محصولاتش فاقد مهارت­های اساسی زندگی و توانایی یادگیری در عصر انفجار دانش هستند .


نمره گرایی ( بیست گرایی ) :


دانش آموزان با تحت فشار قرار گرفتن از طرف خانواده و مدرسه چنان دغدغه­­ی نمره دارند که از فرصت­های تربیتی و آموزشی در مدرسه به خوبی استفاده نمی­کنند و در واقع اجازه­ی استفاده از آن را ندارند و خانواده همه­ی رشد و موفقیت فرزند را در کسب نمره می­داند و در عبارتی پیشرفت در نمره خلاصه می­شود و نمره نماد پیشرفت است .


نتیجه مداری :


نتیجه مداری یکی از اصلی ترین ویژگی­های نظام ارزشیابی سنتی است که از مکتب رفتار گرایی متأثر می­شود . البته به طور کلی توجه به نتایج ، ضعف وعیب ارزشیابی سنتی نیست بلکه افراط در توجه نتیجه ، عف محسوب می­شود ، زیرا این امر موجب می­شود ، نقش اصلاحی در یادگیری نادیده گرفته می­شود زیرا فرصت بازخورد در فرایند وجود ندارد و یا آن قدر کمرنگ است که به چشم نمی­آید .


 دانش آموز در این ارزشیابی منفعل است و به همین دلیل این معلم است که برای رسیدن به بازده­ی آموزشی تلاش یک سویه و فعلانه دارد .